بانگ زد ارومیه من :

اهورامزدا از بندگان تو من خشک گشتم.
از ناسپاسی انان خشک گشتم چو خشک رود.
خشم کردم بر آنان چو رود سیاه.
کشتی های من بر گِل نشستند.
(: نابود شود این دریاچه من.
چشم سالم نماند بر ایران زمین.
بانمک خون خواهی می‌کند دریاچه من.
(خدایا لطفی بر بندگان بکن نگذار ارومیه نابود بشود)
اگر خشک بشود جز طوفان نمک و شن در اذربادگان نمی‌ماند.
دیدگاه ها (۱)

یک مشت ننه قهری 🗿 چه چیز ها می‌گویند./: تا کی سکوت کنیم و تو...

مولانا: آن غزان ترک خونریز آمدند / بهر یغما بر دهی ناگه زدند...

سرود دل من.

💔🗿 ما که عراق اومدیم.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط